English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8572 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
linked list U لیست پیوسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moderated list U لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
subscribe U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
push up list U لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
circular list U لیست مدور لیست حلقوی
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
away U پیوسته بطور پیوسته
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
eternal U پیوسته
coadunate U پیوسته
alway U پیوسته
everywhen U پیوسته
in connexion with U پیوسته به
concomitant U پیوسته
cursive U پیوسته
d. in U پیوسته
affined U پیوسته
legato U پیوسته
cohesive U به هم پیوسته
perpetually U پیوسته
continual U پیوسته
on and on U پیوسته
proximate U پیوسته
continous U پیوسته
on end U پیوسته
coalescent U پیوسته
incessantly U پیوسته
annexed U پیوسته
ceaseless U پیوسته
attached U پیوسته
syndetic U پیوسته
continuous U پیوسته
round-the-clock U پیوسته
burst U پیوسته
bursts U پیوسته
uninterrupted U پیوسته
never ceasing U پیوسته
ceaselessly U پیوسته
married U پیوسته
conjoint U پیوسته
for evermore U پیوسته
continued U پیوسته
allied U پیوسته
contiguous U پیوسته
for ever and aday U پیوسته
unremittingly U پیوسته
incessant U پیوسته
non-stop U پیوسته
continuous phase U فاز پیوسته
peals U صدای پیوسته
continuous paper U کاغذ پیوسته
continuous process U فرایند پیوسته
nid nod U پیوسته جنباندن
continuous function U تابع پیوسته
nid nod U پیوسته جنبیدن
continuous form U ورقه پیوسته
pealing U صدای پیوسته
end to end U سرهم پیوسته
continuous forms U ورقههای پیوسته
gamopetalous U پیوسته گلبرگ
peal U صدای پیوسته
collective U بهم پیوسته
pealed U صدای پیوسته
accretion U رشد پیوسته
full time U پیوسته کار
contiguous U همجوار پیوسته
continuous tone U اهنگ پیوسته
diligence U کوشش پیوسته
diligency U کوشش پیوسته
continuous tone U ته رنگ پیوسته
adjoins U پیوسته بودن
indiscrete U بهم پیوسته
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
incessant drinking U پیوسته گساری
continuous variable U متغیر پیوسته
whittle U پیوسته کم کردن
flow chip U براده پیوسته
compacts U بهم پیوسته
continuous processing U پردازش پیوسته
continuous scrolling U حرکت پیوسته
adjoin U پیوسته بودن
gamophyllous U پیوسته برگ
gamosepalous U پیوسته کاسبرگ
continuous spectrum U طیف پیوسته
insobriety U شرب پیوسته
inseparate U بهم پیوسته
adjoined U پیوسته بودن
compact U بهم پیوسته
compacted U بهم پیوسته
compacting U بهم پیوسته
ex post U بوقوع پیوسته
against U پیوسته مجاور
burst mode U حالت پیوسته
collateral measures U اقدامت پیوسته
to be in a state of f. U پیوسته درتغییربودن
thereunto U بضمیمیه ان پیوسته به ان
accrete U بهم پیوسته
symphsis U عضو پیوسته
sympetalous U پیوسته گلبرگ
sustained yield U بازده پیوسته
vicinal U در همسایگی پیوسته
burster U فرم پیوسته
without intermission U پیوسته لاینقطع
aggregate U بهم پیوسته
aggregates U بهم پیوسته
connected measures U اقدامت پیوسته
to whittle at U پیوسته بریدن
without rest U پیوسته لاینقطع
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
continuous distributions U توزیع پیوسته
continuous data U دادههای پیوسته
haunt U پیوسته امدن به
continuous error U خطای پیوسته
continuate U پیوسته بهم
haunts U پیوسته امدن به
conjunct U بهم پیوسته
forever U جاویدان پیوسته
permanent water level U تراز پیوسته اب
continuous duty U کار پیوسته
he kept on speaking U پیوسته سخن میگفت
continuous function U تابع پیوسته [ریاضی]
gamosepalous U دارای کاسبرگ پیوسته
steadied U پیوسته ویکنواخت کردن
continuous rating U کار پیوسته اسمی
direct connected U ماشینهای بهم پیوسته
gamophyllous U دارای برگ پیوسته
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
continuous flow analyser U تجزیه گر جریان پیوسته
steadiest U پیوسته ویکنواخت کردن
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
steady U پیوسته ویکنواخت کردن
gamopetalous U دارای گلبرگ پیوسته
steadying U پیوسته ویکنواخت کردن
indiscretely U بطور بهم پیوسته
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
uniterrupted U پیوسته غیرمقطوع دایم
statement with debate U بیانیه با بحث پیوسته
steadies U پیوسته ویکنواخت کردن
continuous forms U فرم های پیوسته
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
to keep on U پیوسته نگاه داشتن
to breed in and in U پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
to peg a way at some work U پیوسته درسرچیزی کارکردن
to hang together U باهم پیوسته یامتحدبودن
order about U پیوسته پی فرمان فرستادن
to run on U بهم پیوسته بودن
continuous levelling U تراز یابی پیوسته
steadily U بطور پیوسته و یکنواخت
continuous packing column U ستون پر شده پیوسته
continuous grading U دانه بندی پیوسته
so let us always be kind U پیوسته مهربان باشیم
to chop and change U پیوسته تغییررای دادن
always U پیوسته همه وقت
to be connected U بهم پیوسته [متصل] بودن
terrace U ردیف خانههای بهم پیوسته
companionate U بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
without interruption U پیوسته پی در پی بطورمسلسل بدون بادخور
full time U پیوسته کاری تمام وقت
terraces U ردیف خانههای بهم پیوسته
linked pie/column graph U نمودار گرد و ستونی پیوسته
true or sternal ribs U دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
correlative U بهم پیوسته جفت نظیر
to move a bout U پیوسته جای خود را تغییردادن
to keep the track of something U پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
croft U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
panoramically U بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
feeding storm U طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
crofts U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
tabling U لیست
list U لیست
tabled U لیست
table U لیست
tables U لیست
infield U کشتزار پیوسته بخانه زمین زیر کشت
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
circular list U لیست دایرهای
black list U لیست سیاه
chained list U لیست زنجیری
check lists U لیست مرجع
dense list U لیست متراکم
chained list U لیست زنجیرهای
list structure U ساختار لیست
price list U لیست قیمت
parts list U لیست اجزاء
parts list U لیست قطعات
payroll U لیست حقوق
waiting lists U لیست انتظار
Recent search history Forum search
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com